جهان, اخبار تحلیلی

سیاست اقلیمی چین؛ آیا می‌توان به کمک بزرگترین آلوده‌کننده امیدوار بود؟

بدون همکاری چین، چشم‌انداز روشنی برای اجلاس زیست‌محیطی گلاسگو متصور نیست، چون سیاست‌های اقلیمی این کشور به‌عنوان بزرگترین انتشاردهنده گازهای گلخانه‌ای، مملو از تناقض است.

16.11.2021 - به‌روز رسان : 17.11.2021
سیاست اقلیمی چین؛ آیا می‌توان به کمک بزرگترین آلوده‌کننده امیدوار بود؟

استانبول/ بیژن تفضلی/ خبرگزاری آناتولی

از اجلاس زیست‌محیطی سازمان ملل (COP 26) در شهر گلاسگوی اسکاتلند بدون کمک چین هیچ چشم‌انداز روشنی قابل تصور نیست، مطالعه سیاست‌های اقلیمی این کشور مجموعه‌ای از تضادهاست؛ چین در تولید انرژی خورشیدی، بادی، وسایل نقلیه الکتریکی سردمدار کشورها و در عین حال بزرگترین انتشاردهنده گازهای گلخانه‌ای و سوزاننده زغال‌سنگ برای تولید انرژی نیز است.

- توسعه آلوده

از نیمه دهه 1990 بدین‌سو شمار فزاینده‌ای از رسانه‌ها نسبت به اثرات مخرب انسانی و زیست‌محیطی توسعه سریع اقتصادی چین هشدار داده‌اند، اما در نگاه رهبران دهه 90 پکن تخریب محیط زیست بهایی بود که به ناچار باید برای مبارزه با فقر گسترده در کشورشان پرداخت می‌شد. به هر حال، روی ویرانگر توسعه اقتصادی چین به تدریج روشن‌تر و تخریب گسترده محیط زیست، سرانجام منجر به افزایش فشار اجتماعی برای تغییر الگوی توسعه این کشور شد.

حال دیگر شرایط بحرانی چین، غیرقابل انکار و توجیه بود. هوای به شدت آلوده بارها باعث تعطیلی کارخانه‌ها و نیروگاه‌های زغال‌سنگ سوز شده و شهروندان چینی بهای توسعه اقتصادی را با جان خود می‌پرداختند. تنها در سال 2017 آلودگی هوا منجر به مرگ 1.24 میلیون چینی شد. منابع دیگر این کشور نیز وضع چندان بهتری ندارند. چین با داشتن حدود 20 درصد جمعیت جهان تنها هفت درصد منابع آب شیرین دنیا را در اختیار دارد و همین میزان اندک نیز به شدت تحت فشار مصرف بی‌رویه و آلودگی صنعتی و کشاورزی است. طبق آمارهای دولتی حدود دو سوم آبهای زیرزمینی چین در سال 2014 آلوده بوده و تنها سه درصد از آبهای زیرزمینی در مناطق شهری تمیز طبقه‌بندی شدند.

شرایط چین به تدریج چنان رو به وخامت رفت که زنگ خطر را برای عموم مردم به صدا درآورد و منجر به اعتراضات گسترده خیابانی در کشور شد. اعتراضات گسترده‌ای مانند (2007) Xiamen، Guangdong (2009)، Qidong (2012)، Wuhan (2019) و بسیاری از موارد دیگر نشان داد که تا چه اندازه شهروندان چینی نگران اوضاع زیست محیطی خود هستند. تنها در سال 2013 تظاهرات به خاطر مسایل زیست‌محیطی به 712 مورد رسید که رشدی 31 درصدی را در مقایسه با سال پیش از آن نشان می‌داد. بسیاری از این اعتراضات به خشونت کشیده می‌شود. البته فعالان محیط زیست در چین می‌کوشند تنها بر روی این مسئله متمرکز شوند و از پرداختن به مشکلات دموکراسی بپرهیزند.

واکنش دولت چین به مشکلات زیست‌محیطی حاصل از توسعه دیرهنگام، اما پیگیرانه بود. از سال 2004 چین شروع به بهبود بازدهی مصرف انرژی کرد. دولت چین در قانون 2005 انرژی‌های تجدیدپذیر هدف مشخصی را برای شدت مصرف انرژی (میزان مصرف انرژی به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی) تعیین، و سازوکاری را برای کاهش آلودگی زیست‌محیطی طی برنامه 5 ساله یازدهم (2006-2010) معرفی کرد. با این وجود، در اجلاس اقلیمی 2009 کپنهاگ (COP 15)، چین همچنان مراقب بود تا برنامه‌های زیست‌محیطی خود را به مسئولیتی بین‌المللی پیوند نزند و تعهدی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای ندهد که به کندی آهنگ توسعه این کشور بیانجامد. چین در اجلاس کپنهاگ خود را همچنان خارج از باشگاه دولت‌های برخوردار، اما حامی کشورهای در حال توسعه در مبحث سیاستگذاری اقلیمی می‌دید.

- از قربانی فقیر تا بازیگری قدرتمند

چین در اجلاس «COP 15» متهم به جلوگیری از رسیدن به توافقی اساسی شد و رسانه‌ها و سیاستمداران غربی این کشور را عامل مانع‌تراشی در سیاست بین‌المللی و به گروگان گرفتن جهان معرفی کردند. به هر حال در نگاه چین، کشورهای ثروتمند و نه در حال توسعه بودند که مسئولیت تاریخی غیر قابل انکاری در افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و وخامت اوضاع اقلیمی دارند. به همین خاطر برای سالیان متمادی چین از قبول سقف انتشار گازهای گلخانه‌ای سر باز زده و در عوض خواستار همکاری بیشتر کشورهای ثروتمند برای حل مشکلات اقلیمی شده است.

به هر حال، پس از بن‌بست COP 15، چین رویه همسوتری با کشورهای توسعه‌یافته در پیش گرفت. تغییر سیاست اقلیمی چین عمدتا به خاطر اتخاذ سیاست «نرمال جدید» (New Normal) در پاسخ به مشکلات الگوی توسعه این کشور اتخاذ شد. امنیت انرژی، مشکل سلامت همگانی، بحران مشروعیت ناشی از آلودگی زیست‌محیطی (به‌ویژه هوا) و تصحیح نقاط ضعف مدل توسعه قدیمی عوامل عمده‌ای بودند که چین را به سمت سیاست نرمال جدید سوق دادند. این سیاست بر چهار محور اصلی استوار بود: بخش خدمات، نوآوری، کاهش نابرابری، و پایداری زیست‌محیطی. از ابتدای برنامه 5 ساله دوازدهم (2011-2015) مسیر توسعه چین از توسعه مبتنی بر صنایع انرژی‌بر مانند صنایع سنگین و تمرکز سرمایه گذاری در صادرات به اقتصادی متوازن‌تر بر اساس رشد کمتر اقتصادی، افزایش نقش خدمات و مصرف داخلی، نوآوری و تکنولوژی‌های پاک تغییر کرد.

- موفقیت‌های چین

مدل توسعه جدید چینی نتایج خوبی نیز در پی داشته است؛ در سال 2014 چین بیش از هر کشوری در جهان در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کرد و در سال 2015 به بزرگترین تولیدکننده و مصرف‌کننده گرم‌کننده‌های آب خورشیدی در جهان تبدیل شد. در سال 2018 میلادی 45 درصد ظرفیت اضافه‌شده انرژی خورشیدی و دو سوم تولید پنل‌های خورشیدی جهان متعلق به چین بود. همچنین چین موفق شد قیمت تمام‌شده برق خورشیدی را پایین بیاورد و در سال 2018 نیروگاه 500 مگاواتی Qinghai توانست الکتریسته را با نرخی پایین‌تر از قیمت استاندارد نیروگاههای زغال‌سنگ‌سوز تولید کند.

در سال 2020 چین با تولید 254355 مگاوات برق خورشیدی در صدر کشورهای جهان قرار داشت و آمریکا با تولید تنها 75372 مگاوات بسیار عقب تر از چین مقام دوم را به خود اختصاص داده بود. چین در دیگر انرژی‌های تجدید پذیر نیز پیشرفت‌های خیره‌کننده داشته است. در سال 2020 نصب توربین‌های بادی در چین نسبت به سال پیش از آن سه برابر شد و به عنوان بزرگترین تولیدکننده انرژی بادی جهان بیش از مجموع تمام کشورها ظرفیت جدید برق بادی تولید کرد.

همراه با تغییر مسیر توسعه، چین به دنبال ایفای نقشی کلیدی در سیاستگذاری بین‌المللی اقلیمی نیز بوده است. ارتقای همکاری‌ اقلیمی چین با آمریکا در سال 2014 نشانه هماهنگی بیشتر بین بزرگترین آلوده‌کننده‌های جو زمین بود و خبر از تحولات مثبتی در سیاست‌ها و مذاکرات اقلیمی بین‌المللی می داد. پیش از آن انتظار همکاری چندانی بین پکن و واشنگتن نمی‌رفت، چون از دیدگاه آمریکا، چین قصد کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای ندارد و به دنبال تحمیل مسئولیت خود بر دوش ایالات متحده است. در مقابل، چین نیز اقدامات کشورهای ثروتمند مانند آمریکا و غیره را در راستای مانع‌تراشی علیه اهداف مشروع توسعه‌ای خود ارزیابی می‌کرد. این تفاوت دیدگاه از عوامل اصلی شکست مذاکرات COP15 بود و تنها با شروع برنامه 5 ساله دوازدهم چین (2011-2015) بود که اختلافات مذکور کنار گذاشته شد. حتی بعد از خروج دونالد ترامپ، رییس‌جمهور سابق آمریکا از پیمان پاریس نیز چین قول داد به عنوان یک کشور «مهم و مسئول» به تعهداتش عمل کند.

چین در واقع سیاست‌های اقلیمی خود را به‌عنوان کشوری کلیدی به دنیا عرضه کرده و در صدد پیگیری آنها با همکاری دیگر بازیگران مهم بوده است. ناگفته نماند که عوامل و فشارهای بین‌المللی نیز بر سیاستگذاری چین بی تاثیر نبوده‌اند. فشار بر چینی‌ها (و کشورهایی نظیر هند و برزیل) به تدریج افزایش یافت، زیرا توسعه سریع چین، تصویر این کشور به‌عنوان یک قربانی فقیر را بیش از پیش دشوار می‌ساخت.

- بزرگترین آلوده‌کنندگان جو زمین

چین از سال 2006 تاکنون جایگاه آمریکا به‌عنوان بزرگترین کشور آلوده‌کننده جو زمین را گرفته است. در سال 1990 (سال مرجع پیمان کیوتو) ایالات متحده 22 درصد و چین تنها یک درصد از دی‌اکسیدکربن جهان را منتشر می‌کردند. در سال 2015 چین 30 درصد دی‌اکسیدکربن دنیا را منتشر می‌کرد که دو برابر آمریکا بود. به علاوه، توسل به تفاوت انتشار سرانه گازهای گلخانه‌ای هم برای چین هر روز دشوارتر می‌شد. سرانه انتشار 2.1 تنی چین در سال 1990 به 7.1 تن در سال 2019 تبدیل شد که هرچند هنوز از سرانه 16.6 تنی آمریکا بسیار پایین‌تر بود، اما از سهم کشورهای ثروتمندی مانند فرانسه (4.97 تن) و بریتانیا (5.48 تن) پیشی گرفت.

آلوده‌کننده‌ترشدن چین به موازات تلاش‌های اقلیمی این کشور اتفاق افتاد. برنامه 5 ساله دوازدهم چین تلاش کرد رشد افتصادی دو رقمی این کشور را به 7 درصد کاهش و سهم بخش خدمات را افزایش دهد. تاثیر این سیاست‌ها در آستانه اجلاس COP21 پاریس قابل مشاهده بود. رشد اقتصادی چین در سال 2014 به 7.42 درصد و در سال 2015 به 7.4 درصد رسید (و همچنان روندی نزولی را طی سالهای بعد طی کرد). برنامه 5 ساله سیزدهم چین (2016-2020) حتی از اهداف پیش‌بینی‌شده هم فراتر رفت. به‌عنوان مثال؛ سهم انرژی فسیلی را به 15.9 درصد رساند. دولت چین متعهد شده است تا سال 2030 یا قبل از آن (بدون ذکر تاریخ مشخص) تولید دی‌اکسیدکربن را به حداکثر برساند و پس از آن سیر نزولی آن را آغاز کند. مطالعات نشان می‌دهد که چین قادر است قبل از سال 2030 به این نقطه برسد. روند کاهش وابستگی به سوخت فسیلی در برنامه 5 ساله چهاردهم چین نیز ادامه یافته است و قصد افزایش سهم انرژی تجدیدپذیر تا 20 درصد نیازش تا سال 2025 را دارد. چین همچنین وعده داده است تا سال 2060 میلادی انتشار دی‌اکسیدکربن را به صفر برساند.

- رشد انرژی‌های تجدید‌پذیر

چین سرمایه‌گذاری عظیمی در زمینه انرژی‌های تجدید‌پذیر انجام می‌دهد. این کشور در سال 2015 میلادی 0.9 درصد تولید ناخالص داخلی خود را به این امر اختصاص داد و بعد از شیلی و آفریقای جنوبی (هر کدام با 1.4 درصد) در مقام دوم جهان قرار گرفت. چین خود را تنها به حوزه سخت‌افزاری مساله محدود نکرده و در زمینه تکنولوژی انرژی تجدیدپذیر نیز در دنیا پیشتاز است. چین در سال 2016 چین 150 هزار اختراع در حوزه انرژی‌های تجدید پذیر (29 درصد میزان جهانی) را ثبت کرد. سهم آمریکا به‌عنوان نزدیک ترین رقیب چین تنها 100 هزار اختراع بود. ژاپن و اتحادیه اروپا هر کدام با حدود 75 هزار ثبت اختراع بسیار عقب‌تر بودند.

چین در سال 2019 با انتشار 30469 مقاله علمی در زمینه تکنولوژی انرژی سبز و پایدار رشدی 138 درصدی را نسبت به رکورد سال 2016 خود نشان داد. در مقایسه، ایالات متحده آمریکا تنها 19503 مقاله در حوزه مشابه را در سال 2019 منتشر کرد. از دیدگاه برخی، پیشرفت‌های همه‌جانبه اقتصادی و علمی جمهوری خلق چین، باعث شده است تا این کشور را به جای اینکه مشکل اقلیمی جهان باشد، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. بی‌دلیل نیست که انگر اندرسون، مدیر اجرایی برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد در سال 2019 چین را کشوری موفق در رهبری سیاست‌های اقلیمی سالهای اخیر معرفی کرده است.

آمریکا و چین در جریان اجلاس COP26 چین و آمریکا از امضای موافقتنامه‌ای دوجانبه در زمینه کاهش انتشار گاز متان، حذف تدریجی زغال سنگ و حفاظت از جنگلها خبر دادند. حال چین می‌تواند خود را قدرتی مسئول معرفی کند که رقیب بزرگ خود را نیز به پای میز مذاکره آورده است. در عین حال چین خود را حامی کشورهای درحال توسعه و فقیر معرفی می‌کند. به‌عنوان مثال به حمایت از خواسته بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای تعهد مالی کشورهای غنی به خاطر مسئولیت تاریخی آنها در تخریب محیط زیست می‌پردازد. به این ترتیب چین می‌کوشد بین نقش خود به‌عنوان قدرت کلیدی همتراز با قدرت‌های جهانی از یک سو و حامی کشورهای در حال توسعه در تقابل با کشورهای ثروتمند از سوی دیگر تعادل ایجاد کند.

- کاستی‌های سیاست اقلیمی چین: منتقدان چه می‌گویند؟

با وجود انواع تلاش چینی‌ها، فعالان زیست‌محیطی اقدامات این کشور را کافی نمی‌دانند. با توجه به حجم عظیم انتشار گازهای گلخانه‌ای در چین، بسیاری معتقدند این کشور باید پیش از سال 2030 به سقف انتشار آنها رسیده و در سال 2050 انتشار دی‌اکسیدکربن را به صفر برساند. وبسایت «Climate Action Tracker» (ویژه ارزیابی سیاست‌های اقلیمی در جهان) هدف‌گذاری اقلیمی چین را «ناکافی» ارزیابی می‌کند و حتی برخی سازمان‌های دولتی چینی مانند مرکز همکاری‌های بین المللی محیط زیست و توسعه هم به دولت توصیه می‌کند سقف انتشار کربن را از سال 2030 به 2025 کاهش دهد.

نحوه اجرای سیاست‌های اقلیمی چین هم انتقاداتی را در پی داشته است. بطور مثال، بعد از 10 سال تاخیر، چین بالاخره در جولای سال جاری بازار تجارت کربن خود را گشود که میزان انتشار این ماده توسط صنایع بزرگ را محدود کرد. مشکل دیگر از دیدگاه فعالان محیط زیست این است که قیمت هر تن کربن در بازار چین تنها 4.60 دلار و بسیار پایین‌تر از قیمت 49.40 دلاری بازار مشابه در اتحادیه اروپاست. دولت چین صنایع آلوده‌ای مانند سیمان و آلومینیوم را نیز معاف کرده است.

اقدامات دیگر چین نیز کاستی‌ها و پیامدهای غیرقابل قبولی دارد. شی جین پینگ در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل امسال توقف ساخت نیروگاه‌های زغال سنگ-سوز در خارج را اعلام کرد، اما به ساخت نیروگاههای مذکور با عمر مفید بین 40 تا 50 سال در داخل را ادامه خواهد داد. چین حتی برای جبران کمبود انرژی، نیروگاه‌های زغال‌سنگ‌سوز تعطیل شده خود را نیز هرازچندگاه وارد مدار می‌کند.

چین همچنین به همراه هند عامل تعدیل موافقت نامه نهایی اجلاس COP26 به سود صنعت زغال سنگ بود. توافق اقلیمی اخیر چین و آمریکا نیز گرچه خوشبینی محتاطانه‌ای برانگیخت اما از عدم جزییات کافی رنج می برد.

البته نباید فراموش کرد حتی اقدامات کم‌نقص چین نیز عواقب منفی داشته است. درحالی‌که چین به لطف برنامه جنگل‌کاری گسترده سریع‌تر از دیگر کشورها سبز می‌شود، ترکیبی از حفاظت جنگل‌ها و عدم کاهش مصرف در بازارش موجب قطع گسترده درختان در کشورهایی نظیر روسیه، اندونزی، میانمار و ویتنام برای صادرات چوب به چین شده است.

-سیاست پساکرونا

مساله بزرگ دیگری که آینده سیاست‌های اقلیمی چین را با تردید مواجه می‌کند، برنامه پکن برای رونق اقتصادی پس از همه‌گیری کروناست. دولت چین میلیاردها دلار به اقتصاد این کشور تزریق کرده که بخشی از آن به صنایع آلوده‌کننده اختصاص دارد و موجب افزایش تولید زغال سنگ، سیمان و فولاد شده است. علاوه بر فعالیت‌های اقتصادی، برخی مواضع سیاسی دولت چین هم کمکی به حل مسایل اقلیمی در داخل و خارج نمی‌کند. علی‌رغم برخی تحولات مثبت، حزب کمونیست چین همچنان فعالیت‌های زیست‌محیطی را تهدیدی برای ثبات سیاسی این کشور و موقعیت خود می‌بیند. سرکوب اعتراضات زیست‌محیطی و سانسور رسانه‌ها در سال‌های اخیر افزایش یافته است.

چین در عرصه جهانی نیز روابط سیاسی و اقلیمی بین‌المللی را جدا از هم نمی‌بیند و همیشه امکان تغییر رویه این کشور به خاطر مسایل غیراقلیمی وجود دارد. به‌عنوان مثال، در ماه سپتامبر سال جاری وانگ یی، وزیر امور خارجه چین به آمریکا هشدار داد که مشکلات بین طرفین بر همکاری پکن-واشنگتن در زمینه مسایل اقلیمی تاثیر منفی خواهد گذاشت. اختلاف بین بزرگترین آلوده کننده‌های جو زمین خبر خوبی برای دنیا نخواهد بود. تحولات چین بر اقدامات اقلیمی در سطح جهان تاثیر زیادی دارند. چین بزرگترین انتشاردهنده گازهای گلخانه‌ای جهان است، اما ظرفیت بالایی برای سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی بلندمدت در زمینه اقلیمی را نیز دارد. در حالی‌که رهبران کشورها مشغول مذاکره در گلاسگو بودند، افکارعمومی جهان با دقت و نگرانی تحولات سیاست اقلیمی چین را رصد می‌کردند.

*بیژن تفضلی، دانشجوی دوره دکترای روابط بین الملل در دانشگاه «کوچ» استانبول

*نکات مندرج در این بیانگر دیدگاه نویسنده است و الزاما رویکرد خبرگزاری آناتولی نیست.

خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانه‌ای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!