تاسیس جمهوری ترکیه و تاثیر آن بر تلاشها برای اعلام جمهوری در ایران
پس از برقراری نظام جمهوری در ترکیه در اکتبر 1923، مقامات وقت ایران نیز تلاشهایی برای تغییر نظام حاکمیتی این کشور به جمهوری انجام دادند اما این اقدامات برعکس ترکیه با موفقیت همراه نبود.
استانبول/ امید شمیزی/ خبرگزاری آنادولو
پس از برقراری نظام جمهوری در ترکیه در 29 اکتبر 1923، مقامات وقت ایران نیز در زمستان 1924 (1302 هجری شمسی) تلاشهایی برای تغییر نظام حاکمیتی این کشور به جمهوری انجام دادند اما این اقدامات برعکس ترکیه با موفقیت همراه نبود.
دکتر کامران کارابالیق، عضو هیات علمی دانشکده تاریخ دانگاه بولنت اجویت زونگولداغ با بیان اینکه مصطفی کمال آتاترک به شخصه از برقراری نظام جمهوری در ایران حمایت میکرده است، در گفتوگو با خبرنگار آنادولو، وقایع مربوط به دوره مذکور در ایران را چنین روایت میکند:
«آتاترک دوست داشت که ایران نیز در آینده با نظام جمهوری اداره شود. محیالدین پاشا، پس از انتصاب به عنوان اولین سفیر جمهوری ترکیه در تهران، چندین دیدار با رضاخان انجام میدهد. در اولین دیدار، رضاخان واکنش خاصی به پیشنهاد اعلام جمهوری نشان نداد، اما در دیدار دوم و سوم، کمکم به این موضوع ابراز تمایل کرد. البته بعد از مدتی، خود رضاخان هم به این نتیجه رسید که باید در ایران جمهوری اعلام شود. با این حال، شرایط ایران در آن زمان برای چنین کاری آماده نبود.
او ابتدا در داخل کشور فعالیتهای تبلیغاتی را آغاز میکند. هرچند آتاترک، محیالدین پاشا را مرتب برای مذاکره با رضاخان میفرستاد، اما به دلیل نامناسب بودن شرایط ایران، رضاخان تا حدی تردید داشت. بعد از اینکه او فضا را تا حدی آماده کرد، مرحله تبلیغات آغاز شد.
در این دوره، ابتدا «حزب جمهوری» در ایران تشکیل شد و بعد از آن هم «انجمن جمهوری» بهوجود آمد. تبلیغات از طریق همین حزب و انجمن در سراسر کشور آغاز شد. اما مهمترین واکنش در این میان در سال 1923 از سوی انجمنی در تبریز به نام «انجمن جمهوری تبریز» صورت گرفت. این انجمن بیانیهای در حمایت از اعلام جمهوری منتشر کرد. این بیانیه بازتاب گستردهای در ایران داشت و باعث شد جمهوریخواهان در ایران جسارت بیشتری پیدا کنند.
درونمایه این تبلیغات چه بود؟ در تمام این تبلیغات، بر فواید و دستاوردهای اعلام جمهوری برای ایران تأکید میشد. همچنین این ایده مطرح میشد که دوران حکومت قاجار باید به پایان برسد و دیگر نمیتوان با رژیم پادشاهی ایران را اداره کرد. در آن زمان، حضور احمدشاه در اروپا نیز به ضررش تمام شد؛ رضاخان از این موقعیت استفاده کرد و تبلیغات گستردهای به راه انداخت مبنی بر اینکه احمدشاه به کشورش بیتوجه است، در اروپا به خوشگذرانی مشغول است و با افراد خارجی همکاری میکند.
کمی بعد، رضا پهلوی فقط از طریق حزب و انجمن خود تبلیغ نمیکرد، بلکه روزنامهها را هم وارد میدان کرد. در این روزنامهها مقالات زیادی در تمجید از جمهوری و درباره مزایای آن نوشته میشد. از رضا پهلوی به عنوان فرماندهی بزرگ یاد میکردند که هدفش برقراری وحدت سیاسی در ایران و پیشرفت اقتصاد کشور بود. همچنین درباره لزوم سرمایهگذاری بیشتر در اقتصاد ایران مینوشتند. در مقابل، حکومت قاجار و شخص احمدشاه در این مطبوعات به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و حتی خیانتکار معرفی میشدند.
تبلیغات رضاخان در ایران در مدت خیلی کوتاهی اثر خود را نشان میدهد و او موفق میشود طرفداران زیادی در اطراف خود جمع کند. در واقع، رضاخان در آن زمان فقط از سوی روشنفکران حمایت نمیشود؛ بلکه بخشی جوانان، دانشجویان و حتی زنان هم از او پشتیبانی میکنند. به این ترتیب، در مدت کوتاهی جمعیت بزرگی گرد او جمع میشود.
وقتی رضا پهلوی میبیند که فضا برای اقدام آماده شده، حمایت مجلس را هم پشت سر خود میگیرد و در تهران یک میتینگ برگزار میکند. طبق منابع، حدود چهار هزار نفر در آن گردهمایی شرکت میکنند و شعارهایی در حمایت از جمهوری سر داده میشود.
البته این حمایتها فقط به همینجا ختم نمیشود؛ روشنفکران، بازاریان و زنانِ آن دوره نیز شروع میکنند به نوشتن نامههایی برای رضاشاه. در این نامهها تأکید میکنند که جمهوری باید در ایران اعلام شود و از او میخواهند که نظام حکومتی ترکیه را الگو قرار دهد. این حجم از حمایت، رضاشاه را هم از نظر روحی تقویت میکند و به او اعتمادبنفس بیشتری میدهد.
وقتی رضاشاه میبیند پشتش محکم شده و مردم با او هستند، کمکم به این باور میرسد که دیگر وقتش رسیده جمهوری در ایران اعلام شود. از اینرو، موضوع را بهصورت علنی مطرح میکند و تصمیم میگیرد آن را برای بررسی به مجلس ببرد. البته پیش از طرح رسمی موضوع، کارهایی انجام میدهد تا از بروز مخالفتها جلوگیری کند، مثلاً از طریق ارتباط با نمایندگان و ارزیابی رویکرد آنها.
در نهایت، رضاخان مسئله جمهوری را به مجلس میبرد. اما در اینجا اتفاق غیرمنتظرهای رخ میدهد: از حدود 132 نماینده آن زمان، تنها 32 یا 33 نفر از او حمایت میکنند. یعنی اکثریت نمایندگان با طرح رضاشاه برای اعلام جمهوری مخالفاند.
در نتیجه، رضاخان از تصمیمش پشیمان میشود و عقبنشینی میکند. در واقع، او میخواست اعلام جمهوری را با جشن نوروز همزمان کند، یعنی در 21 مارس 1924، اما مخالفت گسترده نمایندگان باعث میشود که این هدف عملی نشود و رؤیای اعلام جمهوری در ایران در همانجا متوقف بماند.
موضوع اعلام جمهوری در روز عید نوروز در ایران باعث یک سوءتفاهم بزرگ در ترکیه میشود. در آن زمان، در ترکیه فکر میکنند واقعاً در ایران جمهوری اعلام شده است. در نتیجه، در استانبول جشنهای بزرگی برگزار میشود. همانطور که میدانید، آن دوره ایرانیهای زیادی در استانبول زندگی میکردند و حتی سفارت ایران هم در آن جشنها شرکت میکند. در مطبوعات ترکیه هم مطالبی در حمایت از این اتفاق منتشر میشود، یعنی همه خیلی خوشحال میشوند. اما در واقع، این خبر درست نبود و جمهوری در ایران هنوز اعلام نشده بود.
به هر حال، وقتی رضاشاه موضوع جمهوری را به مجلس میبرد، بیشتر نمایندگان از او حمایت نمیکنند. اکثریت مجلس رأی منفی میدهند. حالا باید ببینیم چرا مخالفان نمیخواستند در آن زمان جمهوری در ایران اعلام شود؟
دلیل اول، مخالفت روحانیون و برخی نمایندگان مذهبی بود. آنها میگفتند اگر رضاشاه جمهوری اعلام کند، نفوذ بلشویکها در ایران گسترش خواهد یافت. چون رابطه تاریخی ایران و روسیه چندان خوب نبود و روسها سالها بخشهایی از خاک ایران را اشغال کرده بودند. بنابراین، مخالفان تصور میکردند جمهوری یعنی نفوذ بلشویسم در ایران، و به همین دلیل با آن مخالف بودند.
دلیل دوم، نگرانی از نفوذ دوباره انگلیس بود. پیشینه این ترس به دوران قبل از جنگ جهانی اول برمیگردد، زمانی که انگلیسیها گاهی بخشهایی از خاک ایران را اشغال میکردند. بعد از جنگ هم، در سال 1920، انگلیس عراق را زیر قیمومیت خود قرار داد و برخی از روحانیون مخالف خود را از مناطق نجف و بصره اخراج کرد. این روحانیون به ایران آمدند و موضعی شدیداً ضدانگلیسی داشتند. بنابراین، آنها فکر میکردند اگر جمهوری در ایران اعلام شود، انگلیسیها دوباره نفوذ پیدا خواهند کرد.
دلیل سوم، موضوع «توطئه بهاییها» بود. مخالفان آن زمان، جمهوری را با بهاییگری مرتبط میدانستند و معتقد بودند کسانی که میخواهند جمهوری را در ایران اعلام کنند، در واقع بهایی هستند. بنابراین، از دید آنها، جمهوری چیزی خطرناک و غیرقابل قبول بود.
و دلیل چهارم، واکنش احتمالی ایلات و عشایر بود. چون در آن زمان، بسیاری از عشایر ایران با اینکه در مناطق خودشان تا حدی مستقل عمل میکردند، اما به شاه قاجار وفادار بودند. به همین دلیل، نمایندگان نگران بودند که اعلام جمهوری باعث ناآرامی در میان عشایر شود.
اینها دیدگاههای مخالفان جمهوری بودند. در نهایت، وقتی رضاشاه طرح خود را به مجلس برد و رأی منفی گرفت، فهمید که شکست خورده است. بعد از آن، پشیمان شد و از ایده اعلام جمهوری صرفنظر کرد. سپس به شهر قم رفت و با علمای دینی دیدار کرد و رسماً گفت که دیگر قصد ندارد جمهوری اعلام کند. به این ترتیب، ماجرای جمهوری در ایران عملاً به پایان رسید.
اما واکنش ترکیه به این ماجرا چه بود؟ طبیعی است که این موضوع مصطفی کمال آتاترک را ناراحت کرد. چون او واقعاً میخواست که در ایران هم جمهوری اعلام شود. در سال 1925، در جلسهای با انجمن معلمان، حمدالله صبری تانریاوور، وزیر وقت معارف، این موضوع را با مصطفی کمال در میان میگذارد. آتاترک در پاسخ میگوید: روشنفکران ایران مثل روشنفکران ترکیه نیستند؛ آنها مثل ما از دوران تنظیمات (1840) به بعد تربیت نشدهاند. بنابراین شکست رضاشاه در این زمینه طبیعی است.
خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانهای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!
