جهان, ایران, اخبار تحلیلی

نگاهی به کنش جمهوری اسلامی ایران در قبال طالبان

سیاست حکومت جمهوری اسلامی ایران در قبال طالبان علی‌رغم تضادهای ایدئولوژیک بین طرفین و خطرات آنها برای منافع ملی این کشور، کارشناسان و نظریه‌پردازان سیاسی را به شگفتی واداشته است.

07.09.2021 - به‌روز رسان : 08.09.2021
نگاهی به کنش جمهوری اسلامی ایران در قبال طالبان

استانبول/ فردین بایندر/ خبرگزاری آناتولی

علی‌رغم تضاد بنیادین و ایدئولوژیک سیستم حاکم بر ایران با طالبان و تقابل شیعه مورد نظر جمهوری اسلامی با بافت فکری این گروه، این روزها شاهد تلاش گسترده، سیستماتیک و همگرایانه طرفین در قبال یکدیگر هستیم. مصاحبه محمد نعیم سخنگوی گروه طالبان با شبکه «افق» وابسته به نهادهای امنیتی ایران را می‌توان مثالی برای این مدعا دانست.


قبل از پرداختن به محور اصلی این نوشتار، اشاره کوتاهی به عوامل اصلی شکست دولت محمد اشرف غنی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان در مقابل حملات گسترده شبه‌نظامیان طالبان، می‌تواند به تشریح چگونگی کنش بین این گروه و جمهوری اسلامی ایران کمک کند. چند دلیل را می‌توان برای عدم شکل‌گیری یک دولت دموکراتیک در افغانستان طی بیست سال گذشته برشمرد.

نخست اینکه؛ اتفاقات اخیر افغانستان و قدرت‌گیری دوباره طالبان نشان داد که دموکراسی را نمی‌توان به شکل دستوری و از بالا به پایین و مهم‌تر از همه با دخالت نیروهای خارجی در یک کشور مستقر کرد. بدون تردید، دموکراسی به‌عنوان یک سیستم سیاسی محصول فرایندی زمانبر و از آن مهم‌تر مستلزم وجود برخی پیش‌شرط‌ها است.

تغییرات در عرصه فرهنگی مانند تغییر برخی ارزش‌ها، سنت‌ها و نگرش‌ها نسبت به نقش زنان در جامعه، آشنایی بدنه اجتماع با مفهوم لیبرالیسم و گسترش جامعه مدنی از جمله عوامل تاثیرگذار در پیاده‌سازی یک سیستم سیاسی دموکراتیک در یک مملکت است. بدون در نظر گرفتن این عوامل و تنها با حمله نظامی قدرت خارجی نمی‌توان به استقرار نظام دموکراتیک در کشوی مثل افغانستان دست یافت.

ساختار و عملکرد دولت‌های افغانستان پس از اشغال این کشور توسط ارتش ایالات متحده آمریکا نیز در موفقیت و اقتدار مجدد طالبان؛ آن‌هم پس از دو دهه قطعا بی‌تاثیر نبوده است. این دولت‌ها عموما بخشی از جامعه افغانستان را نمایندگی می‌کردند و اکثرا در دست سیاستمدارانی از اتنیک‌های پشتون و تاجیک بودند. درحالی‌که افغانستان دارای تنوع بالایی است و اگر دولت‌های مستقر این تکثر را نمایندگی نکنند نمی‌توان انتظار داشت که از حمایت اکثریت جامعه این کشور برخوردار شوند. این نقیصه در مواقع بحرانی مثل قدرت‌گیری دوباره طالبان نشان داد، چون جامعه افغانستان دولت غنی را متعلق به خود نمی‌دانست و انگیزه لازم برای دفاع از آن در مقابل طالبان را هم نداشت.

نکته آخری که در این ارتباط لازم است بدان اشاره کرد فساد اقتصادی سیستماتیکی و فراگیر در دولت اشرف غنی بود. این مساله باعث ایجاد و گسترش روزافزون بحران‌هایی مانند تبعیض طبقاتی، فقر، بیکاری، آوارگی و مهاجرت در افغانستان شده بود. در نتیجه از چنین دولتی نمی‌توان انتظار داشت که دارای پشتوانه مردمی و قوی برای مقابله با توان نظامی و حتی سیاسی و تبلیغاتی گروه طالبان باشد.

و اما در رابطه با سیاست اخیر جمهوری اسلامی ایران در قبال طالبان اشاره به چند رخداد ضروری به نظر می‌رسد؛ قبل از پیروزی اخیر طالبان در افغانستان و تصرف کابل، هیئتی بلندپایه از این گروه؛ میهمان دولت ایران در تهران بود و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت این کشور از آنها استقبال کرد. بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی نیز طالبان را یکی از جنبش‌های اصیل منطقه نامیدند.

سیستم سیاسی حاکم بر ایران به علت ساختار ایدئولوژیک آن همواره آبستن تنش و بحران بوده است. به عبارت دیگر این ساختار برای حفظ کارکرد و مشروعیت خود همیشه نیاز به دشمن ایدئولوژیک دارد. یکی از مهم‌ترین اهدافی که طالبان می‌تواند برای ایران تامین کند ایجاد ناامنی و دشمنی در منطقه است. طالبان از سویی بهانه را برای حکومت ایران جهت عدم پاسخگویی به مطالبات مدنی، سیاسی و اقتصادی مردم داخل ایران فراهم و از سوی دیگر دخالت این کشور در کشورهای همسایه را نیز مشروع می‌کند.

اگر افغانستان در بیست سال گذشته از دست طالبان نجات می‌یافت و صاحب یک سیستم سیاسی باثبات و دموکراتیک می‌شد، بدون شک چنین تحولی بر مسائل داخلی ایران، به‌ویژه در عرصه سیاست و حوزه عمومی و آزادی‌های اجتماعی تاثیر چشمگیری می‌گذاشت. افغانستان همیشه گرفتار در جنگ داخلی و ترور می‌تواند همواره به‌عنوان ابزاری برای ترساندن مردم ایران از تابوی امنیتی و اهمال خواسته‌های سیاسی و مدنی آنها در ایران مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

با توجه به آنچه که گذشت در پایان می‌توان گفت که اگر سیستم سیاسی و نظامی طالبان اشتباهات دوره نخست زمامداری خود در افغانستان را تکرار و بار دیگر به‌عنوان منبع تولید تنش و تضاد سیاسی در منطقه عمل کند، علی‌رغم خطرات آن برای منافع ایران، بهانه خوبی برای جمهوری اسلامی جهت توجیه سیاست‌‌های داخلی و خارجی‌اش خواهد بود. سکوت و حمایت رسانه‌ها و محافل سیاسی نزدیک به حکومت ایران در قبال طالبان را می‌توان در همین راستا دانست. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که به علت وجود تبعیض دینی و مذهبی و قومی در ایران افزایش اقتدار طالبان در درازمدت می‌تواند موجب تقویت شکاف‌های دینی به‌خصوص میان سنی-شیعه در مناطق شرقی این کشور شود.

[فردین بایندر، دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی و محقق موسسه تحقیقاتی «هانس بوکلر» آلمان است.]

* این گزارش تنها بیانگر دیدگاه نویسنده است و بازتاب رویکرد خبرگزاری آناتولی نیست.

خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانه‌ای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!