سیاسی, ایران, اخبار تحلیلی

نگاهی به تضادها، بن‌بست‌ها و بحران‌های ایران در چهار دهه گذشته

سه تن از کارشناسان و فعالان سیاسی و اجتماعی در مصاحبه با «آناتولی» به نقد و بررسی عملکرد حکومت ایران طی چهار دهه گذشته و نقش بن‌بست‌ها و تضادها بین‌نهادهای درون این نظام در ایجاد انواع بحران‌ها، از جمله ضعف در مقابله با ویروس کرونا پرداختند.

07.04.2020 - به‌روز رسان : 08.04.2020
نگاهی به تضادها، بن‌بست‌ها و بحران‌های ایران در چهار دهه گذشته

استانبول/عبدالسلام سلیمی/خبرگزاری آناتولی

هفته گذشته 12 فروردین سالگرد اعلام رسمی برقراری نظام جمهوری اسلامی در ایران بود؛ حکومتی که قرار بود ولی‌فقیه و نهادهای وابسته به او مانند شورای نگهبان و مجلس خبرگان ضامن اسلامیت و قوای مقننه و مجریه (پارلمان و ریاست‌جمهوری) حافظ رای مردم باشند، اما طی چهل سال گذشته شخص رئیس‌جمهور همواره از لحاظ حقیقی و حقوقی ضعیف و ضعیف‌تر شده است.

عملکرد آقای حسن روحانی در مسئله کرونا، آینه تمام‌نمای نقش و جایگاه 7 سلف دیگرش؛ شامل دو نخست‌وزیر و 5 رئیس‌جمهور است. تمام آنها با بن‌بست‌های حقیقی و حقوقی مواجه شدند؛ در واکنش به این وضعیت مهدی بازرگان استعفا کرد، ابوالحسن بنی‌صدر عزل یا به گفته خودش با کودتا مواجه شد، میرحسین موسوی با آیت‌الله علی خامنه‌ای درگیر بود و محمد خاتمی سکوت و محمود احمدی‌نژاد نیز قهر را انتخاب کردند.

طبق قانون اساسی، رئیس‌جمهور شخص دوم ایران است، اما در چند هفته گذشته ولی‌فقیه و نهادهای وابسته به او مانند سپاه، قوه قضائیه، صداوسیما و حوزه‌های علمیه برای برنامه های روحانی اهمیتی قائل نشدند. مثال بارز آن اینکه؛ رهبری پس از دوهفته تاخیر درخواست رسمی رئیس‌جمهور برای اختصاص یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی جهت مقابله با کرونا را می‌پذیرد.

نهادهای تحت امر روحانی، از قبیل برخی استانداری‌ها و زیرمجموعه‌های آنها، دانشگاه‌های علوم پزشکی و غیره نیز این ایام با او چالش کلامی و رفتاری داشته‌اند. به‌عنوان مثال وزیر بهداشت بر قرنطینه شهرها تاکید، اما روحانی مخالفت می‌کند. یا او وضعیت برخی استان‌های جنوبی ازلحاظ خطر کرونا را سفید می‌داند، اما ساعتی بعد این وزارتخانه پاسخ می‌دهد که منطقه سفید در کشور نداریم.

در همین راستا، رضا علیجانی، جامعه‌شناس، نویسنده چندین کتاب پیرامون اندیشه های دکتر علی شریعتی، عضو برجسته «شورای ملی-مذهبی‌ها» و سردبیر سابق مجله «ایران فردا» در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی گفت:

«انقلاب سال 1979 ایران در نتیجه ائتلاف روشنفکران و روحانیون سیاسی و با شعارهایی؛ مانند "استقلال، عدالت و جهموریت و آزادی برای همه حتی مارکسیست‌ها" پیروز شد، ولی وقتی آیت‌الله روح‌الله خمینی به این کشور بازگشت، جریان روحانیت به علت پایگاه توده‌ای و او با اتکا به فقه و خوی شخصی خود به حذف دیگران از طریق شکنجه و اعدام و راهپیمایی‌های عوامانه پرداختند».

علیجانی افزود: «از منظر جامعه‌شناختی، ایران پس از دهه 80 میلادی تبدیل به اجتماعی ناموزون، آگاه و با غلبه وجه مدرن شد. بنابراین روحانیون چون اقلیت شده بودند، سرکوب را عریان‌تر کردند، صندوق رای را به حاشیه و انتخابات را طبق نظارت استصوابی شورای نگهبان وابسته به رهبر پیش بردند. بدین‌ترتیب، کارشناسان را از طریق حراست و اطلاعات کنار گذاشتند و مدیران نسل به نسل ضعیف‌تر شدند. مدیران موفق هم دوام نمی‌آورند».

دکتر جلال جلالی‌زاده، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه تهران، نماینده سابق مجلس و عضو شورای مرکزی عضو اتحاد ملت نیز در مصاحبه با «آناتولی» راجع به تضاد و بن‌بست موجود در ایران اظهار داشت:

«قانونگذاران نظام جمهوری اسلامی از روز اول به علت ناآگاهی و ترس از مخالفت برخی نهادها قوانینی را تصویب کردند که امروزه ضعف و آثار منفی انها در جامعه ایران مشاهده می‌شود. به‌خاطر حاکمیت دوگانه و و تضاد بین نهادهای مختلف شاهد خنثی‌سازی پتانسیل ها و عملکرد افراد هستیم. این امر موجب تضعیف جامعه ایران و عدم تحقق برنامه پیشرفت و توسعه کشورمان شده است».

وی افزود: «تا زمانی که ما تجارب کشورهای دمکراتیک دنیا را در ایران اجرا نکنیم و به روش‌های توده‌ای متکی باشیم، موفق نخواهیم شد. از دیدگاه بنده، ایران هنوز جامعه توده‌ای و ایدئولوژی‌محور است. ما دارای نهادهای مدنی و احزاب و تشکل‌های مستقل نیستیم تا خردورزی، رابط بین ملت و دولت باشند».

در ادامه این گفتگوی ویژه، دکتر خلیل محمدی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر مسائل اسلامی نیز درباره رابطه دین و سیاست و تضاد بین آنها در ایران کنونی تصریح کرد:

«هدف حکومت ایران اجرای اسلام نیست، بلکه می‌خواهد به افعال خود رنگ دینی بزند و از دین به‌عنوان ابزاری برای توجیه عملکرد خود استفاده می‌کند. قدرت در نظام دموکراسی باید در دست ملت باشد و بین آنها تقسیم شود. آقای خامنه‌ای قدرت را به‌جای مردم، بین نهادهای مختلف تقسیم کرده و آنها را رو در روی هم قرار داده است. بنابراین هیچکدام از آنها استقلالی برای عمل ندارند و قدرت اصلی در دست خود او باقی می‌ماند».

او افزود: «نظام جمهوری اسلامی هرگز عقب‌نشینی نمی‌کند و به مردم امتیازی نمی‌دهد. ایران با سیاست‌های داخلی و خارجی این حکومت، به توسعه نخواهد رسید. جمهوری اسلامی به دنبال رفاه مردم نیست و اعتقادی به آن ندارد. آوردن امکاناتی مانند موبایل و اینترنت و غیره تنها برای تامین منافع نظام است».

وضع سیاست خارجی ایران نیز به همین منوال است. برای نمونه، کیانوش جهانپور سخنگوی وزارت بهداشت ایران دو روز پیش در پاسخ به خبرنگار «آناتولی» گفت که چین با ارائه آمار و مدارکی درباره کووید-19 شوخی تلخی با دنیا کرده است، اما چند ساعت بعد وزارت امور خارجه ایران به جای تایید او، به دفاع از طرف چینی می‌پردازد. یا پزشکان بدون مرز در ایران حاضر، ولی یک روز بعد اخراج می‌شوند. پرونده رابطه با آمریکا و کشورهای منطقه به عنوان دو محور اصلی سیاست خارجی ایران نیز به جای وزارتخانه مربوطه، در کنترل کامل رهبر و سپاه است و فرمانده نیروی قدس برای مذاکره سیاسی با مقامات عراق به این کشور می‌رود.

رضا علیجانی در این باره نیز گفت: «شعار نه شرقی نه غربی انقلاب ایران، نوعی موازنه منفی بود، اما به‌تدریج با افکار ضدآمریکایی و ماقبل مدرن قاطی و در نهایت به مخالفت با تجدد و مدرنیست منجر شد. انحصارطلبی و حذف کارشناسان در داخل و روند ضدیت با غرب و آمریکا دست به دست هم دادند تا جنگ با عراق به‌جای اینکه دو ساله تمام شود، 8 سال طول کشید. گروگانگیری در سفارت آمریکا، برنامه هسته‌ای و ماجراجویی منطقه‌ای نیز به همین دلیل رخ دادند».

جلالی‌زاده نیز در انتقاد از سیاست‌های منطقه‌ای ایران اظهار داشت: «یک حکومت مدعی اسلام و حمایت از مستضعفان حق ندارد پشتیبانی از دیکتاتوری که 500 هزار سوری را کشته و 9 میلیون نفر را آواره کرده است توجیه کند. دخالت در کشورهای منطقه برای تبلیغ ایدئولوژی و گسترش مذهب در جهان معاصر، هرگز نتایج مثبتی برای ملت ایران نخواهد داشت. باید با ارائه خدمات علمی و کمک‌های بشردوستانه برای گسترش صلح و رفاه در منطقه تلاش کنیم، نه جنگیدن برای دیکتاتورها به بهانه جهاد».

محمدی هم در ادامه راجع به مشکلات بین‌المللی ایران تصریح کرد: «لازمه سیاست حکومت جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج، عدم شفافیت است. از این رو، دچار مشکلات اقتصادی، جنگ، تحریم، حوادثی مثل سقوط هواپیمای اوکراینی، ضعف در مدیریت بحران‌های زیست محیطی و بلایای طبیعی می‌شویم. نظام برای ادامه حیات خود مجبور است عدم آزادی تبادل اطلاعات را در ایران حاکم کند».

کارشناسان مذکور به بررسی عملکرد حکومت و دولت ایران در قبال شیوع ویروس کرونا نیز پرداختند.

علیجانی ضعف و ناکامی ایران در مقابله با این بحران را ناشی از «جدی نگرفتن و پنهان‌کاری اولیه»، «برگزاری انتخابات علی‌رغم شیوع این ویروس»، «مخالفت ارتجاع مذهبی با قرنطینه قم»، «ایده حمله بیولوژیک و نگاه توطئه‌محور خامنه‌ای»، «نقش سیاست خارجی او در تضعیف اقتصاد این کشور» «ضعف روحانی»، «عدم توقف سفرهای بین استانی مردم و ادامه کار بسیاری از مشاغل» و غیره دانست.

به گفته او «فشار افکارعمومی و پزشکان باعث عقب‌نشینی حکومت و اعتراف به وجود بحران کرونا شدند، ولی مثل رخدادهایی مانند آزادسازی گروگان‌های آمریکایی و پذیرش قطعنامه 598 برای توقف جنگ با عراق و غیره با تاخیر زیاد. طبق اصل رفتارشناسی تاخیری، حکومت ایران دچار عقب‌ماندگی ذهنی است».

دکتر جلالی‌زاده نیز در این زمینه اظهار داشت: «در مسئله کرونا نیز شاهد تداخل وظایف هستیم. نهادهای مختلف صف‌آرایی و در کار هم دخالت می‌کنند. این تضاد به ضرر کشور و نظام تمام خواهد شد. وقتی شخص یا جناحی در مقابل مردم و نمایندگان مجلس پاسخگو نیست و مسئولیت‌ها به افراد غیرمتخصص می‌سپارد، توان ما هدر می‌رود».

دکتر محمدی اما نظر متفاوتی نسبت به دو کارشناس قبلی دارد. او در این باره تصریح کرد: «از دیدگاه بنده، با توجه به تحریم‌های آمریکا، ایران پولی در چنته ندارد. اینکه چرا ایران دچار تحریم و مشکلات اقتصادی شده، بحثی دیگر است، ولی خیلی هم بد اقدام نشده و طبق مقتضیات اقتصادی و اجتماعی ایران عمل می‌کنند. ایران مانند آمریکا توان اختصاص 2 هزار میلیارد دلار برای بیکاری ناشی از کرونا ندارد و نوع قرنطینه بستگی به نوع اوضاع اقتصادی کشور دارد».

وی افزود: «از نظر مسئولین، اگر قرنطینه در ایران نیز مانند ایتالیا و ووهان چین انجام شود، کشورمان از ناحیه دیگری آسیب می‌بیند و بسیاری از گرسنگی می‌میرند. بنده احتمال می‌دهم که آنها گفته‌اند شاید شمار قربانیان کرونا بیشتر شود، اما تلفات ناشی از گرسنگی و بیکاری و فروپاشی خانواده‌ها خطرناکتر است و قرنطینه شدیدتر را صلاح ندانسته‌اند».

در پایان می‌توان گفت که تضادهای ایران تنها شامل دوگانه‌های علم و ایدئولوژی، دولت و حکومت، روشنفکران و روحانیون و چپ و راست نیست، بلکه به درون سرای محافظه‌کاران و حامیان اصلی نظام نیز رفته است. از سویی، مهدی طائب، رئیس قرارگاه عمار و روحانی مشهوری که سوریه را استان سی و پنجم ایران دانست و برادر رئیس سازمان اطلاع سپاه می‌گوید «علم از قم به جهان افاضه می‌شود، اما آمريكا با ساخت كرونا می‌خواهد مشعل این شهر را خاموش كند».

از سوی دیگر، دکتر ابراهیم فیاض از تئوریسین های جناح محافظه‌کار و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران که دارای دکترای «فرهنگ و ارتباطات» از دانشگاه «امام صادق» وابسته به رهبر ایران نیز است سه هفته پیش در مقاله‌ای با عنوان «رنسانس اسلامی از قم آغاز خواهد شد» نوشت: «آنچه در انتظار قم است، لائیسیته است، ولی آنچه در انتظار مشهد است، سکولاریسم است. در میان طلبه‌ها، ارتداد زیادی می‌بینم. وقتی ایمان از دست برود، بطور خودکار مناسک هم از میان می‌رود. این همان اتفاقی است که در غرب هم برای کشیش‌ها رخ داد و منجر به رنسانس شد».

خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانه‌ای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!