بخش نخست I تشابهات سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی بین ایران و پاکستان
یک کارشناس علوم سیاسی و روابط بینالملل طی مقالهای در دو بخش با اشاره به تشابهات پاکستان و ایران در زمینههای مختلف به بررسی تئوری پاکستانیزه شدن این کشور که در سالهای اخیر توسط تحلیلگران بسیاری مطرح شده است، پرداخت.
استانبول/ علی آردی/ خبرگزاری آناتولی
طی چند سال گذشته به ویژه پس از حوادث جنبش سبز و افزایش بحران داخلی و خارجی ایران بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران مانند دکتر مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی و ایرانی اتحادیه اروپا، فرزانه روستایی و غیره از احتمال «پاکستانیزهشدن» کشورشان سخن گفته و هفتهنامه «تجارت فردا» نیز در اوت 2019 یک شماره کامل خود را به بررسی این تئوری اختصاص داد.
این مجله ایرانی در سرمقاله خود نوشت: به اعتقاد نویسندگان این نشریه درحالیکه کاهش قابل توجه سطح اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی مانعی بزرگ پیش روی اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران به شمار میرود، اقتصاددانان میگویند تداوم وضع موجود، منجر به پاکستانیزه شدن اقتصاد ایران میشود.
هنگام مطالعه در مورد پاکستان، چنان شباهتهایی با ایران دیده میشوند که اگر در متون سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی جای دو کشور را تغییر دهیم، در واقع خیلی فرق نخواهد کرد، به ویژه اینکه عنوان حکومتهای حاکم بر آنها نیز «جمهوری اسلامی» است.
-اسامی جدید با قدمتی تاریخی
اگر چه از قدمت كشور نوین پاكستان تا سال 2020، بیش از 70 سال نگذشته است، اما ناحیه سرزمینی آن و گروههای قبیلهای ساكن در این سرزمین دارای چندین قرن قدمت هستند. از این رو، پاكستان یک سرزمین باستانی با هویتی جدید است. قدمت نام ایران نیز کمتر از 100 سال است، ولی ناحیه سرزمینی آن و گروههای قبیلهای ساكن در این سرزمین دارای چندین قرن قدمت هستند. (این نام چندسال پس از کودتای سال 1921 علیه شاه قانونی مشروطه انتخاب شد).
-وضعیت درآمد و اشتغال در دو کشور
متوسط درآمد سرانه هر پاکستانی، کمتر از 460 دلار در سال برآورد شده است. تعداد زیادی از پاكستانیها (حدود 35 درصد) زیر خط فقر زندگی میكنند. براساس گزارش مرکز آمار ایران، هر ایرانی شهری روزانه بطور متوسط 3.2 دلار درآمد دارد و هر فرد روستایی نیز 1.7 دلار. این نشان میدهد متوسط درآمد روزانه روستائیان ایران پایینتر از خط فقر شدید اعلامشده توسط بانک جهانی است.
در پاکستان حدود 48 درصد از کارگران در بخش خدماتی، 27 درصد در بخش صنعتی و 25 درصد در بخش کشاورزی مشغول هستند. در ایران حدود 47 درصد از کارگران در بخش خدمات، 1/30 درصد در بخش صنعت و 9/22 درصد در بخش کشاورزی مشغول هستند. یکی از اصلیترین نگرانیهای پاکستان، پایین بودن سطح سواد مردم است. یکی دیگر از مسائل اجتماعی مهم پاکستان كودكانند که باید برای كمک به درآمد خانواده كار کنند و در برخی موارد، آنها تنها نانآور خانواده به شمار میروند.
-وضعیت جمعیتی و مهاجرت و منابع زیستی
میزان بیسوادی در ایران حدود 15 درصد کل جمعیت کشور ( یعنی بیش از 11.5 میلیون نفر بیسواد) بوده است. مطابق نتایج سالانه طرح آمارگیری نیروی کار نشان میدهد جمعیت 6 تا 19 ساله در سال 1396 برای جامعه خانوارهای معمولی ساکن و گروهی، 16 میلیون و 966 هزار و 712 نفر برآورد شده است .
بزرگترین مشکل پاکستان این است كه به سبب افزایش رشد جمعیت، منابع طبیعی در اغلب موارد، مورد سوءاستفاده قرار گرفته و زمینها به بیابان، تالاب و یا خاکهای فرسوده تبدیل میشوند. آبهای زیرزمینی بطور فزاینده در معرض آلودگی قرار داشته و آبهای سطحی نیز بهوسیله مواد شیمیایی كشاورزی و پسابهای شهری و صنعتی آلوده میشوند. به دلیل اهمیت كشاورزی در اقتصاد کلان كشور، تولید محصولات این بخش، از قویترین تهدیدها برای تجزیه زمین به شمار میآید.
در ایران نیز روند تخریب منابع طبیعی و ارزشمند درحالی شدت گرفته که در ارتباط با این موضوع تاکنون برنامه جدی و سیاست خاصی از سوی دستگاههای متولی اتخاذ نشده است و با چنین روندی به نظر میرسد دیگر منابعی برای نسلهای آینده باقی نماند.
حضور مهاجران افغانی در مناطق قبایلی پاکستان و محرومیت شدید مادی و معنوی این مهاجران بسیار شبیه وضعیت مهاجران افغانی در ایران است. پاکستان علیرغم اینکه در محافل سیاسی بهعنوان شریک آمریکا در نبرد با تروریسم مطرح، اما مهد تفکر طالبانی/سنی نیز است. همانطور که ایران مهد تفکر طالبانی/شیعی است.
-نهادهای سیاسی، نظامی و امنیتی دو کشور
علاوه بر سه قوه اصلی بهعنوان هرم قدرت در پاکستان، ارتش، احزاب سیاسی و گروهها و تشکلهای مذهبی از کانونهای مهم قدرت در پاکستان هستند. این ترکیب نامتجانس در کنار بنیادگرایی و فرقهگرایی مذهبی از مهمترین عوامل ناپایداری سیاسی دولتها در پاکستان محسوب میشوند.
در ایران علاوه بر سه قوه اصلی بهعنوان هرم قدرت، رهبری و نهادهای وابسته به آن که از همه مهمتر و تعیینکننده سپاه پاسداران، مراجع دینی و گروهها و تشکلهای مذهبی از کانونهای مهم قدرت در ایران هستند. این ترکیب نامتجانس در کنار بنیادگرایی و فرقهگرایی مذهبی شیعی از مهمترین عوامل ناکارآمدی سیاسی دولتها در ایران محسوب میشوند. پاكستان شاهد كودتاهای نظامی متعددی بوده است. بعد از كودتاهای سال های 1955 و 1969 و 1977، آخرین كودتای نظامی در ماههای پایانی سال 1999 و اوایل سال 2000 در پاکستان رخ داد.
سازمان آیاسآی عملیاتهای مخفی و اطلاعاتی عمدهای در بیرون از پاکستان در کارنامه دارد. از جمله آموزش و تامین پول برای مجاهدین افغان درطی جنگهای جهادی آنان با نیروهای ارتش سرخ شوروی در دهه 80، مسلحسازی و آموزش اعضای جنبش طالبان پیش از حمله 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده، و اتهام حمایت نزدیک از جداییخواهان منطقه مورد مناقشه کشمیر.
سازمان آیاسآی همچنین متهم به حمایت و ارتباط با شبکه حقانی است. شبکه حقانی دارای ارتباط با شبکه القاعده است و متهم به دستداشتن در شبکه بینالمللی قاچاق عُمده مواد مخدر است. همانطور که هیچ دولتی در ایران امکان بازبینی و کنترل عملکرد سپاه را ندارد، در پاکستان نیز هیچ قانون یا مرجع قدرت مشخصی برای کنترل و بازبینی عملکرد سازمان اطلاعات نظامی وجود ندارد.
-تاثیر نهادهای نظامی و امنیتی بر روند سیاسی در دو کشور
بدینترتیب مشخص میشود که دولتها در پاکستان و همچنین ایران، چارهای جز کنارآمدن با ارتش و آی.اس.آی و یا سپاه پاسداران ندارند وگرنه در پیشبرد اهداف و سیاستهای خود با مانعی بزرگ به نام نظامیان ارتش روبرو خواهند بود. نواز شریف که خاطرات بد دوران مشرف را هرگز فراموش نمیکند از ابتدای آغاز به کار دولت خود، سعی کرد تا ارتش و به دنبال آن آی.اس.آی را به حاشیه براند غافل از اینکه ارتش در تمامی نهادهای رسمی و غیررسمی پاکستان ریشه دوانده و اجازه آرامش به دولتهای غیرهمسو به خود را نخواهد داد.
آیا این دقیقا همانند با نقش سپاه پاسداران در مقابل دولت/دولتهای ایران نیست؟ در ایران کودتاهای نظامی به دلیل ایدئولوژیک بودن حکومت و وجود رهبر، در مقایسه به شکل مستقیم شبیه پاکستان روی نداده است، ولی کودتاهای خزنده و غیرمستقیم همواره در مقابل دولتهای انتخابی غیرهمسو صورت گرفته است.
در دوران پساخامنهای این موضوع میتواند تغییر یابد و سپاه برای حکومت مستقیم دست به هر اقدام لازم خواهد زد. امیردریابان علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران میگوید که گذر زمان و آزمونهای سپاه در مواجهه با بحرانها نشان داده که این نهاد الهی زیرساخت اصلی قدرت فزاینده انقلاب و نظام در مواجهه با بحرانهاست. این نهاد همواره اقدامات غیرقانونی خود را تحت عنوان وظیفه ذاتی سپاه برای پاسداری از انقلاب توجیه کرده است و تعجبآور نخواهد بود اگر روزی با همین بهانه، اقدام به کنترل تمام قدرت بکند.
در 26 اردیبهشت 1383 اتفاقی عجیب در تهران، بسیاری را حیرتزده کرد. در این روز قرار بود فرودگاه «امام خمینی» پس از سالها انتظار، افتتاح شود. این پروژه به گفته سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور وقت ایران «آبروی جمهوری اسلامی» محسوب میشد. اما روز افتتاح لندکروزهای سپاه پاسداران باند فرود را اشغال کردند و پس از اینکه نخستین هواپیما با التماس وزیر راه از فرماندهی سپاه فرودگاه بر زمین نشست، دومین هواپیما نه تنها اجازه فرود نیافت، بلکه هواپیماهای جنگی تحت فرمان ستاد کل نیروهای مسلح تهدید کردند که به سوی آن شلیک خواهند کرد. هواپیما به سمت اصفهان رفت و عملا «آبروی جمهوری اسلامی» لطمه خورد!
حمله به کوی دانشگاه تهران (18-23 تیر 1378) و متعاقب آن نامهٔ 24 فرمانده سپاه پاسداران، از جمله قاسم سلیمانی خطاب به محمد خاتمی رئیسجمهور وقت ایران بهعنوان تهدید به کودتا ارزیابی شد. در این نامه آمده بود که "کاسهٔ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم». سال 1388 نیز سپاه پاسداران طبق اعترافات بعدی فرماندهان مانند سردار مشفق و سردار جعفری فرمانده سپاه اقدام به تقلب در انتخابات ریاستجمهوری کردند.
وبسایت مجمع روحانیون مبازر مینویسد در مجموع مطالب و گفتار طولانی سردار مشفق «با صراحت و بطور مکرر به این واقعیت تلخ اقرار شده است که یک جریان نظامی امنیتی که خارج از حدود وظایف خود دست به اقدامات غیرقانونی از دو سال قبل از انتخابات و نیز پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری زده، میداندار اصلی عرصه انتخابات بوده و با استفاده از تمامی ابزار پیشرفته و امکانات و سرمایههای ملی وارد عمل شده و با شیوههای غیرقانونی، غیرشرعی و غیرانسانی و غیراخلاقی به مهندسی انتخابات پرداخته و با بهکارگیری عوامل و ابزار اطلاعاتی به کنترل و خنثیسازی جریانهای رقیب مشغول بودهاند».
سیدمحمد خاتمی از رهبران معترضان پس از تأیید انتخابات توسط شورای نگهبان در بیانیهای گفت: «اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته است». در اسفند ماه 1394 در اوج مذاکرات هستهای با آمریکا و کشورهای اروپایی نیز سپاه با انجام رزمایش موشکی و شعار حک شده بر روی این موشکها به زبان عبری، جمله معروف بنیانگذار جمهوری اسلامی را تکرار میکرد که «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود»، ابتکار عمل را از رئیسجمهوری و دولت گرفت.
و پس از توافق نیز با کارشکنیهای زیاد از طرف عوامل سپاه که پستهای کلیدی زیادی در اختیار دارند، مانع از نتیجهگیری و استفاده از مزایای آن شدند. مذاکره و توافق احتمالی با آمریکا امتیازی نیست که سردمداران سپاه به سادگی آنرا به روسای دولتها که از طریق انتخابات هرچند نیمبند آمدهاند، بدهند. آنها این امتیاز را بهعنوان شاهکلید برای انحراف افکارعمومی و استفاده از مزایای اقتصادی و سیاسی آن در داخل و خارج برای آینده ای که همه چیز را در اختیار خود گرفته باشند، نگه داشتهاند.
برای همین درصدد آنند که قوای دیگر از جمله قوه مقننه و مجریه را به دست آورده و همه چیز را در اختیار بگیرند. از قبل معاونت حفاظت قوه قضائیه را دارند و این یعنی نبض این قوه در دست آنهاست. در انتخابات اخیر مجلس نیز با کمک شورای نگهبان و رد صلاحیت های گسترده، اکثریت نمایندگان مجلس آتی را سپاهیان و وابستگانشان در دست خواهند داشت. مشهورترین این نظامیان محمدباقر قالیباف، فرمانده سابق پلیس و نیروی هوایی سپاه پاسداران است که توانست از حوزه تهران وارد مجلس شود. و از او به عنوان رئیس بالقوه مجلس یاد میشود.
البته این کافی نیست و به انتخابات سال 1400 ریاست جمهوری نیز چشم دوختهاند. از طرف دیگر، موضوع مهم رهبری بعد از رهبر 80 ساله فعلی را نیز مدنظر دارند. تعیین رهبر آینده بدون موافقت سردمداران سپاه با عنایت به موارد فوق نه تنها دور از ذهن به نظر میرسد، بلکه درصورت لزوم، آنها توانایی دخالت مستقیم در انتخاب رهبر جدید و یا حتی حذف آن را نیز خواهند داشت. این موارد برای آنان که از نزدیک تحولات و شرایط ایران را تعقیب میکنند، اصلا دور از واقعیت به نظر نمیآید. خصوصا اگر در نظر بگیریم که گلوگاههای اصلی اقتصادی ایران را نیز در دست داشته و در راس نهادهای مالی غیر دولتی نیز حضور دارند.
پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان اخیرا در مصاحبه تلویزیونی اذعان کرد که این بنیاد بعضاً حقوق نیروهای وابسته به سپاه قدس را نیز پرداخت میکند. حضور علی شمخانی بهعنوان رئیس شورای امنیت ملی که قبلا فرماندهی نیروی دریایی سپاه را نیز برعهده داشته، نشان دهنده عمق نفوذ و سیطره سپاه را در امور ایران است.
-فعالیت برونمرزی نیروی قدس ایران و سازمان «آی.اس.آی» پاکستان
نیروی قدس؛ شاخه عملیات برونمرزی سپاه پاسداران که در دوره جنگ عراق و ایران تأسیس شد، بازوی غیردیپلماتیک و حتی دیپلماتیک (دعوت از بشار اسد و آوردن او به دیدار با رهبر ایران بدون اطلاع دولت و دستگاه دیپلماسی مثال بارزی است) جمهوری اسلامی برای تأثیر بر تحولات بینالمللی است.
به این ترتیب همانندی نقش و پتانسیل سپاه پاسداران در ایران (البته بدون نیاز به انجام کودتای مستقیم) با نقش ارتش در پاکستان با انجام کودتاهای مستقیم معلوم می شود. شرح بیشتر نقش سپاه قدس در منطقه برای خوانندگانی که اطلاعات زیادی از این نیرو ندارند، برای درک موضوع کمک میکند. مأموریت اصلی نیروی قدس، سازماندهی، پروراندن، تجهیز و سرمایهگذاری بر جنبشهای انقلابی است.
در ضمن نیروی قدس، مسئولیت راهبرد سیاستهای خارجی نظام را برعهده دارد. به گفته فریبرز صارمی، استاد دانشگاه و پژوهشگر روابط بینالملل مقیم آلمان، سپاه قدس نفوذ بسیار زیادی در عراق، لبنان، سوریه و خاورمیانه دارد. قاسم سلیمانی فرمانده سابق آن، در صدد مبارزه با عربستان و ترکیه، و جلوگیری از کاهش قدرت شیعه در عراق بود.
سلیمانی از آغاز حضور آمریکاییها در این کشور برای سرنگونی رژیم صدام حسین در سال 2003 به تأسیس و پشتیبانی گروههای شبه نظامی مسلح در هر دو جامعه شیعی و سنی پرداخته و آنها را برای انجام عملیات خرابکارانه علیه نیروهای آمریکایی پرورش و تجهیز میکرد. این عملیات غالبا همراه با تلفات وسیعی در بین نیروهای امنیتی عراقی همراه آنها و در بسیاری موارد شهروندان عادی میشد.
این گروهها با پشتیبانی سپاه قدس زیر نظر قاسم سلیمانی به شکل سریع و قارچگونه رشد کردند و به چالشی جدی برای استقرار دولت باثبات در عراق تبدیل شدند. با پیداش داعش در عراق، آنها گسترش یافته و به حدود 70 گروه رسیدند. او از طریق نفوذش بر نوری المالکی، نخست وزیر وقت عراق به سازماندهی و تنظیم این گروهها در قالب سازمان حشدالشعبی پرداخت و به آن چتر قانونی بخشید.
گروههای مختلفی از حشدالشعبی به دستور سپاه قدس در بیرون از مرز عراق نیز فعالیت کرده و در سوریه جنگیدند. هنوز برخی از آنها از جمله «کتائب حزبالله» در سوریه حضور دارند. همچنین حزبالله لبنان سازمانی سیاسی-نظامی اسلامگرای شیعه در لبنان که به کمک سپاه پاسداران، تعلیم نظامی داده شده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
طالبان از دیرزمان بدینسو از خاک پاکستان به عنوان پایگاه اصلی سربازگیری و مقر فرماندهی استفاده کردهاند. اما مقامهای افغان و غربی میگویند که ایران از طریق سپاه پاسداران به عنوان یک متحد کلیدی طالبان ظهور کرده است. آنها میگویند که ایران از پناهندگان در داخل مرز این کشور درخواست کمک میکند؛ تاکتیکی که این کشور در سربازگیری برای جنگ در حمایت از رژیم اسد در سوریه نیز استفاده کرده است.
خبرگزاري آناتولي اخبار خود از طريق سامانه مدیریت خبر (HAS) براي مشترکین رسانهای ارسال و فقط بخشي از آنها را خلاصه و در وبسايت خود منتشر ميكند. بنابراين براي دريافت اخبار كامل ما، لطفا تماس گرفته و مشترك شويد!